top
داستان | واحد کار شب و روز| بیدار شدن

داستان | واحد کار شب و روز| بیدار شدن

کارگروه تربیتی پرتال جامع و تخصصی کودک، مهدکودک و خانواده: برای آشنایی کودک با روز و بیدار شدن داستان یکی از بهترین گزینه هاست.در این پست داستانی در مورد بیدار شدن آورده شده است.

داستان | واحد کار شب و روز| بیدار شدن

زمستون و تابستون

صبح سحر خروسخون

پر می زد از تو لونه

رو پشت بوم خونه

قوقولی قوقو بیدار شین

مشغول کار و بار شین

گاوه می گفت : "ما" باز که تویی وا!

بزیه می گفت: "بع" بذار بخوابیم، نع!

سگه می گفت: "عو عو" مردم آزار هو هو!

مرغه می گفت: قدقدقدا شلوغ نکن تو رو به خدا!

الاغه می گفت: "عرُ عرُ عر"، امان از این بوق سحر!

اما بازم خروسه می گفت: قوقولی قوقو صبح داره میاد به همه بگو.

بالاخره یه روز صبح

حیوونا شاد و خندون

جمع شدند تو میدون

یک جلسه گرفتند تو اون جلسه گفتند:

این خروسه چه لوسه، بدون عذر و بونه کله ی سحر میخونه.

از اینجا بیرونش کنیم ویلون و سیلونش کنیم.

خروسه شنید به مرغه گفت:

قوقولی قوقو مرغ پاکوتاه یه کاری بکن یه چیزی بگو.

آقا بزه گفت: "بعُ بعُ بع" ما تورو می خوایم؟ نعُ نعُ نع.

آقا سگه گفت: "عو عو عو" آقا خروسه از اینجا برو.

خروسه با چشم گریون

از توی ده رفت بیرون.

صبح روز بعد در تمام ده 

هیچ کس نبود که صبح زود سرو صدایی به پا کنه

 حیوونا رو صدا کنه.

آفتاب اومد تو آسمون

حیوونا خمیازه کشون

از لونه اومدند بیرون

مرغه می گفت: من خواب بودم تو لونه تموم شد آب و دونه

گاوه می گفت: امروز که خوابم برده سبزه ها رو کی خورده؟

غازه می گفت: دنیا رو آب برده غازها رو خواب برده.

گربه هه می گفت: گوشت قلمبه پس کو؟ چربی و دنبه پس کو؟

الاغه می گفت: دهی که خروس نداره اصلا نمیشه فهمید کی خوابه کی بیداره؟

صبح سحر خروسه باید بخونه تا هیچکس خواب نمونه.

حیوونا دسته جمعی رفتند پیش خروسه:

خروسه به خونت برگرد.

خروسه به خونت برگرد.

خروسه جوابشون داد:

من با شما قهر کردم بهتره برنگردم.

حیوونا گفتند :باشه برنگرد.

ما همه خوش زبونیم بهتر از تو می خونیم.

صبح روز بعد آقا سگه گفت:

واقُ واقُ واق بیدار شین

مشغول کارو بار شین

حیوونا گفتند:

آی آقا سگه

واقُ واق نکن بیکاری مگه؟

الاغه گفت:

عرُعرُعر بیدار شین

مشغول کارو بار شین.

حیوونا گفتند: عرُعر نکن

صداتو ببر ما رو کر نکن.

گربه هه گفت:

میو میو بیدار شین

مشغول کارو بار شین.

حیوونا گفتند: صداشو ببین

ونگُ  ونگ نکن یه گوشه بشین.

آقا بزه گفت:

بعُ بعُ بع بیدار شین

مشغول کارو بار شین.

حیوونا گفتند:

وای چه بد صدا!

بعُ بع نکن زیر گوش ما.

مدتی گذشت

شلمرود، ساکت و بی صفا شد

تنبلی ها حساب نداشت

کارها حساب کتاب نداشت.

آقا سگه گفت:

ده بی خروس که ده نیست

حیوونا گفتند: صحیح است.

آقا بزه گفت: خروسه چرا قهر کرده؟ یه کاری کنیم برگرده.

با همدیگه راه افتادند رفتند پیش خروسه.

گفتند: آقا خروسه، بدون عذر و بونه برگرد بیا به خونه.

صبح روز بعد قبل از طلوع آفتاب

خروسه بیدار شد از خواب

به ساعتش نگاه کرد

حیوونا رو صدا کرد

قوقولی قوقو بیدار شین

مشغول کار و بار شین

صبح اومده دوباره

 پاشین که وقت کاره

حیوونا شاد و خندون

همه دویدند تو میدون.

والدین و مربیان گرامی برای اشنایی بیشتر کودک دلبندتان با  روز  و بیدارشدن  می توانید از این شعر استفاده کنید.   



مرتبه
مرتبه
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات